استقلال یک امر مطلق نیست. اینگونه نیست که انسانها چنانچه به استقلال احتیاج دارند دیگر به وابستگی احتیاج ندارند. وابستگی یکی از نیازهای انسان هاست که زندگی جمعی ما را تأمین می کند. ما در بهترین شرایط استقلال، در عین حال وابسته ایم. یعنی استقلال ما به وابستگی های مان گره خورده است.
به عبارت دیگر این دو مسئله در طرفین یک طیف قرار دارند و ما در میانه ی آن طیف هستیم. استقلال نیازی است که در همه ی آدم ها وجود دارد و یک احتیاج مطلق نیست. انسان به دنبال استقلال می گردد و در عین حال در پی وابستگی نیز هست.
اگر می گوییم نوجوان تمایل به استقلال دارد، معنایش این نیست که به وابستگی به خانواده تمایل ندارد. وقتی تمایل به استقلال نوجوان نادیده گرفته می شود، در مواردی، وی برای رسیدن به استقلال ناگزیر است نیازش را به وابستگی به خانواده نادیده بگیرد و این سبب می شود که ارتباطش را با خانواده اش قطع کند، از خیر کمک های آن ها بگذرد و احتیاج خویش به وابستگی، در رابطه با دوستانش جستجو کند.
به چه علت نمی توانیم مستقل کار کنیم؟
درصورتی که بخواهیم میزان استقلال و تکیه بخود را برای انجام کارها افزایش دهیم، نخست باید ببینیم علت وابسته بودن ما به افراد دیگر چیست و به چه دلیل در انتظار می مانیم تا آنها به ما بگویند چه کار باید بکنیم.
یکی از دلیل های این وابستگی امکان دارد مفهومی به نام« درماندگیِ آموخته شده»- learned helplessness باشد که در ادامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد. یا امکان دارد علت آن سردرگم بودن شما باشد، اینکه هنوز دقیقاً نمی دانید باید چه کاری انجام دهید، شاید هم علت این مسأله این باشد که شما تبحر و توانایی های کافی را برای انجام دادن کار ندارید.
از طرف دیگر امکان دارد رفتار رؤسای سازمان به گونه ای باشد که وابستگی کارمندان را تقویت می کند، یا علت دیگر امکان دارد احتیاج به دریافت تائید از افراد دیگر یا اعتماد به نفس پائین شما باشد، که اجازه نمی دهد به صورت مستقل و بدون احتیاج بنظر افراد دیگر کارتان را پیش ببرید. در هر صورت بنظر من بهتر است اول علت این وابستگی را پیدا کنید، زیرا در اینصورت سریعتر میتوانید برای این مشکل راهکار پیدا کنید و آنرا رفع کنید.
انواع استقلال و فواید آن ها
استقلال فردی: اعتماد به نفس شما را چند برابر می کند. اشخاص مستقل تبحر و اعتماد به نفس بیشتری در رویارویی با سختی های زندگی شان دارند. علت آن می تواند این باشد که آن ها برای انجام کار امادگی بیشتری دارند تا اینکه در انتظار حمایت یا اجازه افراد دیگر بمانند. مستقل بودن به مفهوم آن است که شما علاقه بیشتری به آزمودن چیز های تازه دارید به جای این که توقع و توقعات سایرین را پاسخ دهید.
استقلال عاطفی:اضطراب را کاهش و خوشبختی را افزایش می دهد. استقلال عاطفی به مفهوم آن است که شما بیشتر تصمیمات فردی و چالش های زندگی تان را بدون شرکت دادن افراد دیگر در آن، حل می کنید و پیش می روید.
استقلال مالی: به مفهوم داشتن آزادی و حس دستاورد است. هنگامی که صحبت از مستقل بودن می شود، هیچ حسی بهتر از پرداخت هزینه های شخصی به وسیله خود شخص نمی تواند وی را ارضا کند. توانایی پرداخت هزینه های شخصی وابستگی شما را به خانواده، دوستان و … کاهش می دهد. استقلال مالی یعنی شما کنترل کاملی روی دخل و خرجتان دارید و به هیچ شخصی جوابگو نیستید.
تصمیم گیری بهتر
مستقل بودن، تصمیم گیری را شدیداً اسان می کند؛ برای این که قبول می کنید تنها شخصی هستید که تحتتأثیر تصمیمات تان قرار می گیرید، ولی چنانچه استقلال کم تر و وابستگی بیشتری به افراد دیگر برای حمایت عاطفی و مالی داشته باشید، تصمیم گیری برای شما جزء سخت ترین کار ها می شود.
وابستگی کم تر به افراد دیگر
افراد کم تر مستقل، رغبت بیشتری به تکیه کردن بر دیگران دارند. علت چنین اقدامی می تواند این باشد که این افراد نمی خواهند مجبور باشند خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند یا شجاعت آنرا ندارند در زندگی خودشان با مشکلات به تنهایی رو به رو شوند بدون اینکه فردی کنار آن ها باشد. داشتن چنین شخصیتی می تواند شما را به یک شخص نیازمند تبدیل کند.
منبع:
https://www.beytoote.com/psychology/zendegi-behtar/independent8-human-being.html